نیـــــــــــــــلوفـــــــــــر  جــــــــــــــــوننیـــــــــــــــلوفـــــــــــر جــــــــــــــــون، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

تمام زندگیم نیلو

اولین سینما(مدرسه موشها)

هر وقت میرفتیم بیرون و تو پرده ی سینما رو میدیدی که روش عروسکا هستن کلی ذوق زده میشدی و میگفتی ایکاش میرفتیم اینجا 16 شهریور بود که تصمیم گرفتیم ببریمت و همینکه شنیدی خیلی خوشحال شدی و یکسره تا خود سینما شروع کردی به حرف زدن اخه من خیلی مدرسه موشها دوست دارم خدایا شکرت که مامان و بابا به این خوبی دارم مامانی بابایی عاشقتم خوشحالم که شمارو دارم عزییییییییییییییییییییییییزم کلی حرفهای قشنگ که میخواستم بخورمت همینکه رسیدیم  گفتن که بلیطش تموم شده خیلی ناراحت شدم که با این همه ذوقی که تو داشتی چجوری برگردیم خونه .هر چقدر که گفتیم  اخر نشد که نشد .بابا گفت بریم بالا مدیریتو ببینیم که از قضا ...
26 شهريور 1393

دخترم روزت مبارک

  تو را دختر می نامند..................... مضمونی که جذابیتش نفس گیر است................... دنیای دخترانه ی تو نه با شمع و عروسک معنا پیدا میکند و نه با اشک و افسوس  , اما تمام اینها را در بر میگیرد.تو نه ضعیفی نه ناتوان ,چراکه افریدگارت تو را بدون خشونت و زور بازو می پسندد......... اشک ریختن قدرت تو نیست,قدرت روح توست اشک نمی ریزی تا توجهی را به خواسته ات جلب کنی ; با اشک روحت را جلا میدهی....... خانه بی تو سرد و ساکت است چراکه شور و هیجان زندگی با صدای بلند حرف زدن و موسیقی گوش دادن نیست .زندگی ترنم لالاییِ ارامش بخشی را می طلبد که خدا در جادوی صدای تو ن...
6 شهريور 1393
1330 15 17 ادامه مطلب
1